کسی از من نمی داند
نوشته شده توسط : کوروش

کسی از من نمی پرسد 

 

کسی از من نمیداند 

کسی هر گز نمی فهمد

کسی من را نمی خواند

کسی در متن شعر خود مرا هرگز نخواهد دید  نخواهد راند 

نخواهد چید

 

و حتی مادرم دیگر نمی فهمد 

که پر دردم که لبریزم که بیمارم

و حتی برگهای زیر پایم مرا حس نخواهند کرد

و حتی چشمه اشکم نمی جوشد به روی گونه سردم

و حتی عشق هم با من نخواهد ماند

به دریا گفتم ای دریا ببین دردم ببین رویم ببین مویم ببین سویم ببین این رقس گیسویم 

ولی دریا ندیدو رفت و ماهیها به دنبالش

دلم از من چه غمگین است دلم در من چه سنگین است 

دلم بی کینه در سینه نشسته 

دلم از من حراسیده 

دلم از عشق ترسیده

به بابا گفتم ای بابا 

تو دادی اب تو دادی نان 

بیا بنشین ببین دردم 

بیا بنشین بیا برکن غمو دردم ز روحو جان

ولی بابا ندیدو رفت

ولی بابا نچیدو رفت 

ولی بابا ندونستو 

ولی بابا نتونست

خدای من بیا در من فرود ا

خدای من چرا من بیاید به جرم مادرم هووا بسوزم بسازم بمانم  چرا باید کنار تو نباشم چرا باید که روی تو نبینم

خدای من خدای من 

کسی هرگز مرا دیگر نخواهد دید





:: موضوعات مرتبط: شعر , ,
:: بازدید از این مطلب : 558
|
امتیاز مطلب : 85
|
تعداد امتیازدهندگان : 21
|
مجموع امتیاز : 21
تاریخ انتشار : سه شنبه 13 ارديبهشت 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: